نیستان ادب

نیستان ادب

وبلاگ آموزشی - ادبی - تفریحی - هنری
نیستان ادب

نیستان ادب

وبلاگ آموزشی - ادبی - تفریحی - هنری

ضرب المثل۱

ضرب المثل

نشخوار آدمیزاد حرف است:

اگر پرگویی می کنم ایرادی ندارد، حرف زدن خود نوعی از سرگرمی است.

نشسته پاک است:

به شوخی، شخصی است که به تمیزی بدن و جامه اش بی اعتناست.

نصیب کسی را کسی نخورد:

همانند: روزی کس را، کس نخورد.

نطقش کور شدن:

براثر گفتگو وجنجال سخن کسی قطع شدن، از ادامه صحبت بازماندن.

نظر زدن :

به چشم بد نگاه کردن، از نظر عوام چشم زخم بودن.

نشادرش تند است:

به شوخی، در کارها شتاب وعجله میکند

نسیه آخر به دعوا رسیه:

همانند: معامله نقدی بوی مشک میدهد.

نزن در کسی را تا نزنند درت را:

همانند: چو بد کردی مباش ایمن ز افات

نشترش بزنی خونش درنمی اید

در نهایت خشم و عصابیت است، سخت آشفته است.

نرم کردن:

شخصی را به منظور خاصی مطیع و رام خود کردن

نرم نرم پوست کندن:

آرام آرام و به ملایمت کار خود را به ضرر دیگری فیصله دادن

 


ضرب المثل

ضامن بهشت و دوزخش نیستم:

من وظیفه خودم را به خوبی انجام میدهم وکاری به بد و خوب بعدش ندارم.

ضرب شستی به کار بردن:

برای پیشرفت امر خود تدبیری به کار بردن، با هر حیله بر حریف غالب شدن.

ضرب دستش را چشیده است:

برتری حریف خود را می داند و جرئت مقابله با او را ندارد.

ضرر را از هر کجا جلویش را بگیری منفعت است

آدم عاقل همینکه فهمید راهی را به اشتباهی رفته، برمی گردد.

طاق ابرو نمودن:

کاری مخصوص زنان، عشوه گری کردن

طاقت کسی طاق شدن:

بیقرار شدن ، آرام خود از دست دادن.

طبل زیر گلیم زدن:

پنهان داشتن موضوعی که همه می دانند، پنهانکاری کردن

طرف کسی را گرفتن :

پشتیبانی از کسی کردن، از کسی حمایت و طرفداری کردن

طشتش از بام افتاده :

راز نهان کسی آشکار شدن، رسوا شده است

طی نکرده گز کردن:

بدون مطالعه و نسنجیده دست به کاری زدن

طوق لعنت برگردن کسی افتادن:

گرفتار زحمت و دردسر شدن، دچار همسر بد رفتار و بد اخلاق شدن

طناب گدایی کسی را بریدن:

از ادامه کمک به کسی خود را رها ساختن

طمع زیاد مایه جوانمرگی است:

ادم طمع پیشه غالبا جان خود را به خطر می اندازد


ضرب المثل

عاشق چشم و ابروی کسی نبودن:

مفت و مجانی برای کسی کار نکردن ، بی جهت برای کسی به آب و آتش نزدن.

عاشقی پیداست از زاری دل :

همانند: رنگ رخساره خبر میدهد از سرضمیر

عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد:

به دست آوردن مطلوب خویش کار چندان آسانی نیست.

عاقبت به خیر شدن:

به رستگاری و راه خوشبختی رسیدن

عاقبت جوینده یابنده بود:

باجستجو و تلاش به مقصود خود نایل خواهی شد

عاقبت خشم پشیمانی است.

از آدم خشمگین کارهای سرمی زند که سپس باعث ندامت اوست.

عاقبت گذر پوست به دباغ خانه می افتد:

هر کسی باید روزی حساب اعمال خود را پس بدهد.

عاقل تا پی پل می گشت، دیوانه پا برهنه از آب گذشت :

هر مشکل چاره ای دارد، اگر از راه ملایمت نشدباید جسارت به خرج داد.

عبای ملانصرالدین است:

چند نفر به نوبت آن را می پوشند، همه از آن استفاده میکنند.

عجب کشکی ساییدم

همه چیز بر خلاف انتظار ما از آب درامد

عذر بدتر از گناه :

در توجیه کار بد خود دلیل زشت تری آوردن

عروس تعریفی آخرش شلخته از آب درامد

با آنهمه تعریفش جنس نامرغوبی از آب درآمد

          


ضرب المثل

گاو بی شاخ و دم :

آدم تنومند شوریده و احمق، همانند: غول بی شاخ و دم.

گاو پیشانی سفید:

معروف و مشهور نزد همه، همه کس او را می شناسد.

گاو خوش آب و علف:

کسی که از هیچ نوع خوردنی رو گردان نیست، هر چه پیشش ببیند بدون اکراه و با اشتهای تمام می خورد

گدا بازی درآوردن:

مقابل دست و دلبازی ، خست و پستی به خرج دادن

گدا حیا ندارد:

بر اثر تکرار خواهش و تمنا آبرویش ریخته شده و شرم نمی کند.

گذر پوست به دباغخانه می افتد:

هر کسی سرانجام به نتیجه اعمال خود میرسد، بالاخره روزی بهم میرسیم.

گاهی به نعل و گاهی به میخ زدن :

ضمن صبحت و گفتگو کنایه زدن ، همانند : از این شاخ به آن شاخ پریدن

گذشت آنچه گذشت :

افسوس گذشته را نباید خورد ، همانند : تقویم پارسالی به کار نمی خورد.

گذشت بر گشت ندارد:

بخشیده را پس نمی گیرند، بر آنچه بخشیدی چشم طمع نداشته باش.

گربه آمد و آن دنبه را برد:

باید بجنبی و چاره کار خود کنی و گرنه ر نود از تو جلو می افتند.

گربه را دم حجله باید کشت:

از آغاز هر کاری باید محکم کاری کرد.

گر تو بهتر می زنی بستان بزن:

اگر فقط ادعا نمی کنی چرا کنار گود نشسته ای


ضرب المثل

چاله چوله چیزی را پر کردن:

نواقص را برطرف کردن ، قرضها را پرداخت کردن.

چاقو دسته خودش را نمی برد:

هیچ آدم عاقلی به خودش زیان نمی زند، خویشاوند به خودی آزار نمیرساند.

چاردیواری اختیاری:

محترم بودن خانه و زندگی هرکس، اختیار زندگی و محدوده خود را داشتن

چار میخه کردن:

پی و پایه چیزی را محکم و استوار کردن ، محکم کاری کردن

چارتکبیر زدن :

ترک کسی را برای همیشه گفتن، یکباره از چیزی چشم پوشیدن

چاه کن همیشه در ته چاه است:

هر بدی و ظلم به دیگران در پایان گریبانگیر خود آدم میشود. همانند: چه مکن بهرکسی،اول خودت دوم کسی.

چشم و همچشمی کردن:

رقابت کردن با دیگران ، هم طرازی نمودن با اطرافیان

چشمها چهار تا شدن:

دندش نرم میخواست چنین کاری نکند، از تعجب چشمها را گشاد کردن.

چشم وگوشی کسی باز بودن:

از همه جا آگاه بودن، درجریان امور قرار داشتن، آدم با تجربه و فهمیده

چشم و گوش بسته :

از هیچ جا و هیچ چیز باخبر نبودن، چیزی نیاموخته و بی تجربه

چشم ودل سیر است:

به هیچ چیز اعتنایی ندارد، اختیار نفس خود را دارد

 


ضرب المثل

رکاب دادن :

سر موافقت داشتن - مطیع شدن

رگ خواب کسی را به دست آوردن:

نقطه ضعف پیدا کردن- کسی را تابع اراده خود کردن

رگ دیوانگیش گل کردن:

از شدت خشم دست به کارهای نامعقول و غیر طبیعی زدن

رگ عیرتش جنبید:

حس شهامت و جسارتش تحریک شد.

رنگ به رنگ شدن:

از شدت شرمندگی رنگ به صورت آوردن- تغییر رنگ رخسار

روبراه بودن:

مرتب و آماده بودن - سرسازش داشتن

روبرو بودن به از پهلو بود:

لذت هم صحبتی دو نفر و برخورداری از دیدن یکدیگر بیشتر و بهتر است

روبرو کردن :

مواجهه دادن دو نفر برای کشف مطلبی

روبند کردن کسی:

در پیشرفت کار خود از حجب و حیای کسی استفاده کردن

روده بزرگه روده کوچیکه را خورد:

از شدت گرسنگی بیتاب شده - سروصدای شکم گرسنه درآمده

روده درازی کردن:

یکریز حرف زدن - پرگویی و وراجی کردن

روز از نو روزی از نو:

هرروز برای خود به تلاشی جداگانه نیاز دارد

روزه شک دار گرفتن:

در امور و یا کارهای که احتمال شکست و زیان است وارد شدن

رو که بدهی آستر هم می خواهد:

از خوشرویی و مهربانی کسی بهره جویی کردن

روغن چراغی ریخته وقف امامزاده :

منت گذاشتن خشک و خالی و بی خاصیت

 


ضرب المثل

میخ دوز شدن (میخکوب شدن):

محکم در جای خود ماندن، بشدت مات و مبهوت شدن.

میخ دو شاخ برزمین فرو نرود:

با دوئیت و نفاق کاری از پیش نمیرود و منافع مشترک را از بین میبرد.

میخش قایم است:

اساس کارش استوار است، پشتیبانش پر زور و قوی است.

میخ طویله پای خروس:

کسی که قد کوتاه و پستی دارد، آدم قد کوتاه

میخواهد از آب بگذرد و پایش هم تر نشود:

در پی سودجودیی می افتد ولی کمترین زحمت و خرجی را متحمل نیست.

میخواهی عزیز شوی یا دور شو یا کور شو:

همانند: آب که در گودال بماند می گندد، دوری و دوستی.

میدان دادن به کسی:

فرصت کار و فعالیت به کسی دادن ، ا جازه زور آمایی دادن.

میدان را خالی دیدن:

به هر عملی دست زدن، خود را مصون از دیگران دانستن.

میرزا بنویس:

نامه نگاری که در نگارش هر مطلب تابع دیگری است و از خود اراده ندارد.

میرود از آسمان شوربا بیاورد:

بسیار بلند قامت است ، روز بروز بلندتر میشود.

میرزا قلمدانی است:

نویسنده کم مایه و بی سوادی است.

میرغضبی آهسته ببر ندارد:

همانند: دشمنی آهسته بزن ندارد.

میرزا قشمشم:

آدمی با لباسهای جلف و قیمتی، لوس و خودخواه و بیکاره


ضرب المثل

کاسه چه کنم در دست داشتن:

دچار درماندگی و سرگردانی بودن، همیشه از بخت خود شاکی بودن.

کاسه و کوزه را سرکسی شکستن:

دق دلی خود را به سرکسی خالی کردن.

کاسه و کوزه کسی را بهم زدن:

وسایل زندگی کسی را بهم زدن، سبب آزار و اذیت کسی شدن

کاسه همان کاسه است و آش همان آش:

چیزی تغییر نیافته و کارها برهمان منوال پیشین است.

کاش پاهایم شکسته بود:

اگر می دانستم نتیجه کار اینطور است هرگز نمی رفتم.

کاش دوقلو بودی:

به شوخی، خودت تنها اینقدر لوس و بی مزه بودی.

کاسه از آش گرمتر:

به  دلسوزی بیش از اندازه تظاهر کردن

کاسه ای زیر نیم کاسه بودن:

سری در پشت پرده وجود داشتن، راز مهمی در کار بودن

کاسبی کاه سابی است:

زیرا به اندک سودا و خرید و فروشی قانع است.

کار یک شاهی صنار نیست:

آن طور هم که تصور کرده ای کار  آسانی نیست.

کاری را پخته کردن:

مقدمات انجام و اجرای کاری را فراهم کردن

کار یکبار اتفاق می افتد:

در هر کاری باید شرط احتیاط و پیش بینی را فراموش نکرد.

کار و بارش چاق بودن:

دارای ثروت ومال فراوان بودن، همانند: دماغش چاق بودن

کاری بکن بهر ثواب ، نه سیخ بسوزد نه کباب:

اگر واسطه کار خیری هستی انصاف و عدالت و حق را رعایت کن.


ضرب المثل

چرتش پاره شده :

یکه خوردن و بسختی پریدن از خواب

چراغ هیج کس تا صبح نسوزد:

روزهای خوش و خوشبختی های انسان دایمی و پایدار نیست.

چراغ پای خودش را روشن نمی کند:

همانند: کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد.

چر اندر چار گفتن:

سخنان بی معنی و بی سروته گفتن ، یاوه گویی کردن

چاه نکنده منار دزدیدن:

بدون تهیه نقشه و مقدمات امر دست به کار شدن.

چشم آب نخوردن:

انتظار درست شدن کاری را نداشتن ، باور نکردن

چشمت را درویش کن:

نظر پاک باش و حرمت را نگهدار، شتر دیدی ندیدی

چشم بسته غیب گفتن:

سخن گفتن از بدیهیات ، صبحت چیزی که شنونده قبلا از آن اطلاع  دارد.

چشمت روز بد نبیند:

همان بهتر که نبودی و ندیدی که چقدر تاثرآور بود.

چشم کسی آب نخوردن:

تصور انجام کاری یا امری را مشکل دانستن، امید نداشتن


ضرب المثل

میان دعوا حلوا خیر نمی کنند:

منتظری در حین دعوا و زد و خورد حرف خوش و خوردنی نثار هم کنند، نتیجه دعوا خسارت و زیان است.

میان دعوا  اوقات تلخی نکن:

به شوخی، چون کسی خشمگین گردد و بنای بد حرفی بگذارد برای آرام کردن و خندانیدن او چنین می گویند.

میان حرف کسی دویدن:

حرف کسی را بریدن، به میان حرف کسی حرف آوردن

میان تهی تر از طبل:

شخص پرمدعا و بی هنر

میان بستن:

برای انجام کاری آماده شدن

میان دعوا نرخ معین می کند:

مقصود خود را در موقعی نامناسب و غیر منتظره بیان داشتن

میان دو سنگ آرد خواستن:

آدم طمعکاری است، در پی سودجویی و استفاده است.

میان زمین و آسمان ماندن:

سرگردان کار خود بودن ، سرگشته و حیران ماندن

میان دو نفر را بهم زدن:

ایجاد  نفاق و کدروت بین دو نفر

 

ضرب المثل

آب از دستش نمیچکه !
آب از سر چشمه گله !
آب از آب تکان نمیخوره !
آب از سرش گذشته !
آب پاکی روی دستش ریخت !
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم !
آب را گل آلود میکنه که ماهی بگیره !
آب زیر پوستش افتاده !
آب که یه جا بمونه، میگنده .
آبکش و نگاه کن که به کفگیر میگه تو سه سوراخ داری !
آب که از سر گذشت، چه یک ذرع چه صد ذرع ـ چه یک نی چه چه صد نی !
آب که سر بالا میره، قورباغه ابوعطا میخونه !
آب نمی بینه و گرنه شناگر قابلیه !
آبی از او گرم نمیشه !
آتش که گرفت، خشک و تر میسوزد !
آخر شاه منشی، کاه کشی است !
آدم با کسی که علی گفت، عمر نمیگه !
آدم بد حساب، دوبار میده !
آدم تنبل، عقل چهل وزیر داره !
آدم خوش معامله، شریک مال مردمه !
آدم دست پاچه، کار را دوبار میکنه !
آدم زنده، زندگی میخواد !
آدم گدا، اینهمه ادا ؟!
آدم گرسنه، خواب نان سنگک می بینه !
آدم ناشی، سرنا را از سر گشادش میزنه !
آرد خودمونو بیختیم، الک مونو آویختیم !
آرزو بر جوانان عیب نیست !
آستین نو پلو بخور !
آسوده کسی که خر نداره --- از کاه و جوش خبر نداره !
آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه !
آشپز که دوتا شد، آش یا شوره یا بی نمک !
آش نخورده و دهن سوخته !
آفتابه خرج لحیمه !
آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی !
آفتابه و لولهنگ هر دو یک کار میکنند، اما قیمتشان موقع گرو گذاشتن معلوم میشه !
آمدم ثواب کنم، کباب شدم !
آمد زیر ابروشو برداره، چشمش را کور کرد !
آنانکه غنی ترند، محتاج ترند !
آنچه دلم خواست نه آن شد --- آنچه خدا خواست همان شد .
آنرا که حساب پاکه، از محاسبه چه باکه ؟!
آنقدر بایست، تا علف زیر پات سبز بشه !
آنقدر سمن هست، که یاسمن توش گمه !
آنقدر مار خورده تا افعی شده !
آن ممه را لولو برد !
آنوقت که جیک جیک مستانت بود، یاد زمستانت نبود ؟
آواز دهل شنیده از دور خوشه !

__________________

اجاره نشین خوش نشینه !
ارزان خری، انبان خری !
از اسب افتاده ایم، اما از نسل نیفتاده ایم !
از اونجا مونده، از اینجا رونده !
از اون نترس که های و هوی داره، از اون بترس که سر به تو داره !
از این امامزاده کسی معجز نمی بینه !
از این دم بریده هر چی بگی بر میاد !
از این ستون بآن ستون فرجه !
از بی کفنی زنده ایم !
از دست پس میزنه، با پا پیش میکشه !
از تنگی چشم پیل معلومم شد --- آنانکه غنی ترند محتاج ترند !
از تو حرکت، از خدا برکت .
از حق تا نا حق چهار انگشت فاصله است !
از خر افتاده، خرما پیدا کرده !
از خرس موئی، غنیمته !
از خر میپرسی چهارشنبه کیه ؟!
از خودت گذشته، خدا عقلی به بچه هات بده !
از درد لا علاجی به خر میگه خانمباجی !
از دور دل و میبره، از جلو زهره رو !
از سه چیز باید حذر کرد، دیوار شکسته، سگ درنده، زن سلیطه !
از شما عباسی، از ما رقاصی !
از کوزه همان برون تراود که در اوست ! (( گر دایره کوزه ز گوهر سازند ))
از کیسه خلیفه می بخشه !
از گدا چه یک نان بگیرند و چه بدهند !
از گیر دزد در آمده، گیر رمال افتاد !
از ماست که بر ماست !
از مال پس است و از جان عاصی !
از مردی تا نامردی یک قدم است !
از من بدر، به جوال کاه !
از نخورده بگیر، بده به خورده !
از نو کیسه قرض مکن، قرض کردی خرج نکن !
از هر چه بدم اومد، سرم اومد !
از هول هلیم افتاد توی دیگ !
از یک گل بهار نمیشه !
از این گوش میگیره، از آن گوش در میکنه !
اسباب خونه به صاحبخونه میره !
اسب پیشکشی رو، دندوناشو نمیشمرند !
اسب ترکمنی است، هم از توبره میخوره هم ازآخور !
اسب دونده جو خود را زیاد میکنه !
اسب را گم کرده، پی نعلش میگرده !
اسب و خر را که یکجا ببندند، اگر همبو نشند همخو میشند !
استخری که آب نداره، اینهمه قورباغه میخواد چکار ؟!
اصل کار برو روست، کچلی زیر موست !
اکبر ندهد، خدای اکبر بدهد !
اگر بیل زنی، باغچه خودت را بیل بزن !
اگر برای من آب نداره، برای تو که نان داره !
اگر بپوشی رختی، بنشینی به تختی، تازه می بینمت بچشم آن وختی !
اگه باباشو ندیده بود، ادعای پادشاهی میکرد !
اگه پشیمونی شاخ بود، فلانی شاخش بآسمان میرسید !
اگه تو مرا عاق کنی، منهم ترا عوق میکنم !
اگر جراحی، پیزی خود تو جا بنداز !
اگه خدا بخواهد، از نر هم میدهد !
اگه خاله ام ریش داشت، آقا دائیم بود !
اگه خیر داشت، اسمشو می گذاشتند خیرالله !
اگر دانی که نان دادن ثواب است --- تو خود میخور که بغدادت خرابست !
اگه دعای بچه ها اثر داشت، یک معلم زنده نمی موند !
اگه زاغی کنی، روقی کنی، میخورمت !
اگه زری بپوشی، اگر اطلس بپوشی، همون کنگر فروشی !
اگه علی ساربونه، میدونه شترو کجا بخوابونه !
اگه کلاغ جراح بود، ماتحت خودشو بخیه میزد .
اگه لالائی بلدی، چرا خوابت نمیبره !
اگه لر ببازار نره بازار میگنده !
اگه مردی، سر این دسته هونگ ( هاون ) و بشکن !
اگه بگه ماست سفیده، من میگم سیاهه !
اگه مهمون یکی باشه، صاحبخونه براش گاو می کشه !
اگه نخوردیم نون گندم، دیدیم دست مردم !
اگه نی زنی چرا بابات از حصبه مرد !
اگه هفت تا دختر کور داشته باشه، یکساعته شوهر میده !
اگه همه گفتند نون و پنیر، تو سرت را بگذار زمین و بمیر !
امان از خانه داری، یکی میخری دو تا نداری !
امان ازدوغ لیلی ، ماستش کم بود آبش خیلی !
انگور خوب، نصیب شغال میشه !
اوسا علم ! این یکی رو بکش قلم !
اولاد، بادام است اولاد اولاد، مغز بادام !
اول بچش، بعد بگو بی نمکه !
اول برادریتو ثابت کن، بعد ادعای ارث و میراث کن !
اول بقالی و ماست ترش فروشی !
اول پیاله و بد مستی !
اول ، چاه را بکن، بعد منار را بدزد !
ای آقای کمر باریک، کوچه روشن کن و خانه تاریک !
این تو بمیری، از آن تو بمیری ها نیست !
اینجا کاشون نیست که کپه با فعله باشه !
این حرفها برای فاطی تنبون نمیشه !
این قافله تا به حشر لنگه !
اینکه برای من آوردی، ببر برای خاله ات !
اینو که زائیدی بزرگ کن !
این هفت صنار غیر از اون چارده شی است !
اینهمه چریدی دنبه ات کو ؟!
اینهمه خر هست و ما پیاده میریم !

__________________

با آل علی هر که در افتاد ، ور افتاد .

با اون زبون خوشت، با پول زیادت، یا با راه نزدیکت !

با این ریش میخواهی بری تجریش ؟

با پا راه بری کفش پاره میشه، با سر کلاه !

با خوردن سیرشدی با لیسیدن نمیشی !

باد آورده را باد میبرد !

با دست پس میزنه، با پا پیش میکشه !

بادنجان بم آفت ندارد !

بارون آمد، ترکها بهم رفت !

بار کج به منزل نمیرسد !

با رمال شاعر است، با شاعر رمال، با هر دو هیچکدام با هرهیچکدام هر دو !

بازی اشکنک داره ، سر شکستنک داره !

بازی بازی، با ریش بابا هم بازی !

با سیلی صورت خودشو سرخ نگهمیداره !

با کدخدا بساز، ده را بچاپ !

با گرگ دنبه میخوره، با چوپان گریه میکنه !

بالابالاها جاش نیست، پائین پائین ها راش نیست !

بالاتو دیدیم ، پائینتم دیدیم !

با مردم زمانه سلامی و والسلام .

تا گفته ای غلام توام، میفروشنت !

با نردبان به آسمون نمیشه رفت !

با همین پرو پاچین، میخواهی بری چین و ماچین ؟

باید گذاشت در کوزه آبش را خورد !

با یکدست دو هندوانه نمیشود برداشت !

با یک گل بهار نمیشه !

به اشتهای مردم نمیشود نان خورد !

به بهلول گفتند ریش تو بهتره یا دم سگ ؟ گفت اگر از پل جستم رریش من و گرنه دم سگ !

بجای شمع کافوری چراغ نفت میسوزد !

بچه سر پیری زنگوله پای تابوته !

بچه سر راهی برداشتم پسرم بشه، شوهرم شد !

بخور و بخواب کار منه، خدا نگهدار منه !

بد بخت اگر مسجد آدینه بسازد --- یا طاق فرود آید، یا قبله کج آید !

به درویشه گفتند بساطتو جمع کن ، دستشو گذاشت در دهنش !

بدعای گربه کوره بارون نمیاد !

بدهکار رو که رو بدی طلبکار میشه !

برادران جنگ کنند، ابلهان باورکنند !

برادر پشت ، برادر زاده هم پشت

خواهر زاده را با زر بخر با سنگ بکش!

برادری بجا، بزغاله یکی هفت صنار !

برای کسی بمیر که برات تب کنه !

برای همه مادره، برای ما زن بابا !

برای یک بی نماز، در مسجد و نمی بندند !

برای یه دستمال قیصریه رو آتیش میزنه !

بر عکس نهند نام زنگی کافور !

به روباهه گفتند شاهدت کیه ؟ گفت: دمبم !

بزبون خوش مار از سوراخ در میاد !

بزک نمیر بهار میاد --- کنبزه با خیار میاد !

بز گر از سر چشمه آب میخوره !

به شتره گفتند شاشت از پسه ، گفت : چه چیزم مثل همه کسه ؟!

به شتر مرغ گفتند بار ببر، گفت : مرغم، گفتند : بپر، گفت : شترم !

بعد از چهل سال گدایی، شب جمعه را گم کرده !

بعد از هفت کره، ادعای بکارت !

بقاطر گفتند بابات کیه ؟ گفت : آقادائیم اسبه !

به کیشی آمدند به فیشی رفتند !

به گربه گفتند گهت درمونه، خاک پاشید روش !

به کچله گفتند : چرا زلف نمیزاری ؟ گفت : من از این قرتی گیریها خوشم نمیاد !

به کک بنده که رقاص خداست !

بگو نبین، چشممو هم میگذارم، بگو نشنو در گوشمو میگیرم، اما اگر بگی نفهمم، نمیتونم !

بگیر و ببند بده دست پهلوون !

بلبل هفت تا بچه میزاره، شیش تاش سسکه، یکیش بلبل !

بمالت نناز که بیک شب بنده، به حسنت نناز که بیک تب بنده !

بماه میگه تو در نیا من در میام !

بمرغشان کیش نمیشه گفت !

بمرگ میگیره تا به تب راضی بشه !

بوجار لنجونه از هر طرف باد بیاد، بادش میده !

بهر کجا که روی آسمان همین رنگه !

به یکی گفتند : سرکه هفت ساله داری ؟ گفت : دارم و نمیدم، گفتند : چرا ؟ گفت : اگر میدادم هفت ساله نمیشد !

به یکی گفتند : بابات از گرسنگی مرد . گفت : داشت و نخورد ؟ !

بمیر و بدم !

به گاو و گوسفند کسی کاری نداره !

بیله دیگ، بیله چغندر !

پا را به اندازه گلیم باید دراز کرد !

پای خروستو ببند، بمرغ همسایه هیز نگو !

پایین پایین ها جاش نیست، بالا بالا ها راش نیست !

پز عالی، جیب خالی !

پس از چهل سال چارواداری، الاغ خودشو نمیشناسه !

پس از قرنی شنبه به نوروز میافته !

پستان مادرش را گاز گرفته !

پسر خاله دسته دیزی !

پسر زائیدم برای رندان، دختر زائیدم برای مردان، موندم سفیل و سرگردان !

پدر کو ندارد نشان از پدر --- تو بیگانه خوانش نخوانش پسر !

پشت تاپو بزرگ شده !

پنج انگشت برادرند، برابر نیستند !

پوست خرس نزده میفروشه !

پول است نه جان است که آسان بتوان داد !

پول پیدا کردن آسونه، اما نگهداریش مشکله !

پول حرام، یا خرج شراب شور میشه یا شاهد کور !

پولدارها به کباب، بی پولها به بوی کباب ،

پول ما سکه عُمَر داره !

پیاده شو با هم راه بریم !

پیاز هم خودشو داخل میوه ها کرده !

پی خر مرده میگرده که نعلش را بکنه !

پیراهن بعد از عروسی برای گل منار خوبه !

پیرزنه دستش به درخت گوجه نمیرسید، می گفت : ترشی بمن نمیسازه !

پیش از آخوند منبر نرو !

پیش رو خاله، پشت سر چاله !

پیش قاضی و معلق بازی !

__________________

تا ابله در جهانه، مفلس در نمیمانه !
تابستون پدر یتیمونه !
تا پریشان نشود کار بسامان نرسد !
تا تریاق از عراق آرند، مار گزیده مرده باشد !
تا تنور گرمه نون و بچسبون !
تا چراغ روشنه جونورها از سوراخ میان بیرون !
تا شغال شده بود به چنین سوراخی گیر نکرده بود !
تا کرکس بچه دارشد، مردار سیر نخورد !
تا گوساله گاو بشه ، دل مادرش آب میشه !
تا مار راست نشه توی سوراخ نمیره !
تا نازکش داری نازکن، نداری پاهاتو دراز کن !
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها !
تا هستم بریش تو بستم !
تب تند عرقش زود در میاد !
تخم دزد، شتر دزد میشه !
تخم نکرد نکرد وقتی هم کرد توی کاهدون کرد !
تا تو فکر خر بکنی ننه، منو در بدر میکنی ننه !
ترب هم جزء مرکبات شده !
ترتیزک خریدم قاتق نونم بشه، قاتل جونم شد !
تره به تخمش میره، حسنی به باباش !
تعارف کم کن و بر مبلغ افزا !
تغاری بشکنه ماستی بریزد --- جهان گردد به کام کاسه لیسان !
تف سر بالا، بر میگرده بریش صاحبش !
تلافی غوره رو سر کوره در میاره !
تنبان مرد که دو تا شد بفکر زن دوم میافته !
تنبل مرو به سایه، سایه خودش میآیه !
تنها بقاضی رفته خوشحال برمیگرده !
تو از تو، من ازبیرون !
تو بگو (( ف )) من میگم فرحزاد !
توبه گرگ مرگه !
تو که نی زن بودی چرا آقا دائیت از حصبه مرد !
تومون خودمونو میکشه، بیرونمون مردم را !
توی دعوا نون و حلوا خیر نمیکنند !

__________________

جا تره و بچه نیست !
جاده دزد زده تا چهل روز امنه !
جایی نمیخوابه که آب زیرش بره !
جایی که میوه نیست چغندر ، سلطان مرکباته !
جواب ابلهان خاموشیست !
جواب های، هویه !
جوانی کجائی که یادت بخیر !
جوجه را آخر پائیز میشمرند !
جوجه همسشه زیر سبد نمیمونه !
جون بعزرائیل نمیده !
جهود، خون دیده !
جهود، دعاش را آورده !
جیبش تار عنکبوت بسته !
جیگر جیگره ، دیگر دیگره !

__________________

چار دیواری اختیاری !
چاقو دسته خودشو نمیبره !
چاه کن همیشه ته چاهه !
چاه مکن بهر کسی، اول خودت، دوم کسی !
چاه نکنده منار دزدیده !
چرا توپچی نشدی !
چراغی که به خونه رواست، به مسجد حرام است !
چشته خور بدتر از میراث خوره !
چشم داره نخودچی، ابرو نداره هیچی !
چشمش آلبالو گیلاس می چینه !
چشمش هزار کار میکنه که ابروش نمیدونه !
چغندر گوشت نمیشه، دشمنم دوست نمیشه !
چنار در خونه شونو نمی بینه !
چوب خدا صدا نداره ، هر کی بخوره دوا نداره !
چوب دو سر طلا ست !
چوب را که برداری، گربه دزده فرار میکنه !
چوب معلم گله، هر کی نخوره خله !
چو به گشتی، طبیب از خود میازار --- چراغ از بهر تاریکی نگه دار !
چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن --- که گوهر فرو شست یا پیله ور!
چه خوشست میوه فروشی --- گر کس نخرد خودت بنوشی !
چه عزائیست که مرده شور هم گریه میکنه !
چه علی خواجه، چه خواجه علی !
چه مردی بود کز زنی کم بود !
چیزی که شده پاره، وصله ور نمی داره !
چیزی که عوض داره گله نداره !

__________________

آزمون دروس

نام و نام خانوادگی : .......................         آزمون شماره 3                 درس 3    

   کلاس اول ........                           نام گروه :                      نام سر گروه:

 1- ولادت حضرت امام خمینی با کدام یک از وقایع زیر مصادف بود ؟

الف ) شهادت حضرت فاطمه (س )                     ب ) ولادت حضرت فاطمه ( س )

2 - امام در چند سالگی توانست قرآن را ختم کند؟

الف ) 12                 ب ) 7                          ج ) 15                         د ) 19

3 - بنیانگذار حوزه ی علمیّه قم کدام شخص است ؟

الف ) امام خمینی                             ب ) آیت الله عبدالکریم حایری        

  ج ) آیت الله بروجردی                       د ) آیت الله قاضی

4 - امام در چه سالی به مرجعیّت رسیدند ؟

الف ) 1341                                     ب ) 1343

5 - فرزند شهید امام ( حاج آقا مصطفی ) در کجا به شهادت رسیدند .

الف ) قم                   ب ) مشهد                    ج) کربلا                     د ) نجف

6 - چرا در دوره ی انقلاب همه ی ایران یک معلم داشت؟

الف ) زیرا همه به فرمان امام در کوچه ها و خیابان ها تظاهرات می کردند و درس انقلاب را

به بانگ بلند به گوش جهانیان می رساندند.

ب ) زیرا در آن دوره همه ی مراکز علمی به صورت نیمه تعطیل درآمده بود .

7 - جمله ی مقابل چه نوع جمله ای است ؟  « خدایا مارا به راه راست هدایت فرما . »

الف ) خبری                 ب ) امری                 ج ) عاطفی                 د ) پرسشی

8 - کدام کلمه درست معنی شده است ؟

الف ) کوره راه : راه ناپیدا                                ب ) جذّاب : دوستی          

 ج ) تبعید : دوری                                           د ) مرموز : جاهل

9 - کدام کلمه غلط معنی شده است ؟

الف ) تبعید : دور کردن                                    ب ) سیما : چهره           

  ج ) اعتراض : دوری                                      د ) تأسیس : بنیان

10 - در نثر .................. نویسنده ، بسیار طبیعی ، روان و ساده می نویسد.

الف ) ساده                                    ب ) ادبی

11 - کدام یک از گزینه های زیر جز انواع نظم نیست؟

الف ) غزل                     ب ) قصیده                    ج ) ادبی               د ) قطعه

تعداد پاسخ های صحیح :                                                               سربلند باشید

                                                                                                سیدی

تعداد پاسخ های غلط :

نمره کل :

نام و نام خانوادگی : ..................................         درس 1                    نام گروه :                  شماره آزمون : 1

1- ترجمه صحیح عبارت « سلمان منّا اهل البیت » در کدام گزینه است ؟

الف ) سلمان از خاندان پیامبر است  ب ) سلمان از ما اهل بیت است

 ج) سلمان دوست دار اهل بیت است د ) سلمان خاندان پیامبر را دوست دارد

2- آیین و قانونی که متعلّق به همه ی افراد بشر است ، آیا می تواند روی زبان خاصّی تکیه کند؟

الف ) بلی                                          ب ) خیر

3- چرا تنوّع زبان ، مانع پذیرش اسلام نیست؟

الف ) زیرا تنوّع زبان ها هیچ ربطی به پذیرش یا عدم پذیرش اسلام ندارد.

ب ) زیرا زبان ها دارای اشکال و ساختارهای مختلفی هستند که می تواند تمامی جنبه های دین اسلام را در خود حل کند.

ج ) زیرا هر زبانی می تواند به وسیله ی زیبایی های مخصوص خود و قدرت ویژه ی خویش ، خدمت جداگانه ای به اسلام بنماید.

د ) زیرا دین اسلام آن قدر نافذ و جذاب است که در هر زبان و ملّیتی می تواند به راحتی مورد پذیرش قرار گیرد.

4- حاصل ظهور اسلام کدام گزینه می تواند باشد؟

الف ) تمدن اسلامی                ب ) فرهنگ اسلامی              ج )  هنر اسلامی                د ) آثار اسلامی

5- قلمرو ………………………….. محدود است.

الف ) زور زر                                ب ) قدرت ثروت

6- منظور از خدمات ذوقی .

الف ) به مجموعه ای از خدمات که توسط سخنوران و ادبا و عرفا و فلاسفه و هنرمندان با استفاده از حقایق اسلام و معانی لطیف قرآن شکل گرفته ، اطلاق می شود .

ب) به خدماتی که توسط ایرانیان در طول تاریخ اسلام با استفاده از حقایق قرآنی و اسلامی در ایران شکل گرفته ، گفته می شود .

7- کدام واژه در ست معنی شده است ؟

     الف ) مظهر: علاقه           ب ) تکلّم : کامل شدن              ج) تنوّع : تفاوت            د ) حصار: دیوار

8- کدام واژه به معنای « بهره » می باشد ؟

الف ) سحم                                       ب ) سهم                       ج ) صهم                          صحم

9- کدام کلمه در معنای « زیاده روی » می باشد ؟

الف ) مناظره                              ب ) مبالغه                  ج ) خالصانه                                   د ) اقلّیّت

10- کدام واژه غلط معنی شده است ؟

قلمرو : سرزمین ، محدوده         نظیر : مثل ، مانند           مظاهر : نمودها و نشانه ها            ارج : عقل و خرد

11- جمله از دو جز …………….. و ……………… تشکیل شده است.

الف ) نهاد گزاره                ب ) نهاد فعل                   ج ) فعل فاعل                  د ) فعل مفعول

12- مهم ترین بخش گزاره ……………… است

الف ) فاعل                              ب ) فعل                                       ج ) نهاد                 د ) مفعول

13- تمامی فعل ها در کل چند زمان دارند ؟

الف ) 3                                    ب ) 4 )                                          ج ) 2                        د ) 5

14- در عبارت زیر چند غلط املایی وجود دارد ؟

الف ) ایرانیان توانستند حوش و لیاقت و استعداد خیش را به دیگران عملاً سابت کنند به طوری که دیگران آن ها را به پیشوایی و مقتدایی بپزیرند  .

الف ) 3                                       ب ) 4                               ج ) 5                            د ) 2

15- کدام فعل در زمان حال به کار نرفته است ؟

الف ) می بویم                                ب )  می خورید                       ج )  بشنوند           د)  می کاشتیم

16- برای ارتباط با دیگران و بیان مقصود خود از ........................ استفاده می کنیم .

الف ) کتاب                             ب ) اینترنت                                     ج ) زبان               د ) تلفن همراه

17- زبان معمولاً به شکل ...............................، .......................و  ............................ ظاهر می شود .

الف ) گفتار ، شنیدار ، پندار                          ب ) گفتار ، نوشتار ، اشاره

18- ماندگارترین شکل زبان ...........................

الف ) گفتار                                   ب ) نوشتار                                       ج ) پندار               د ) اشاره

تعداد پاسخ های صحیح :

تعداد پاسخ های غلط :

                                                                                                                                                     سیّدی

نمره کل :                                                                                                                                  موفق باشید